نوشته شده توسط : مهدی
 

روش اول ( از طریق استخر )

البته روش های مختلفی در استخر به کار می رود که یکی از این روش ها به طریق آموزش شنا می باشد . به طور مثال : در استخری واقع در تهران شخصی با مو و ریش های سپید را دیدم که به روش شنا کردن بچه های زیر 15 سال آموزش شنا یا بهتر است بگوئیم بچه بازی می کند و خود را به آنها می مالد و حتی مسوولین استخر هم زورشان بهش نمیرسد و به خاطر سنش کوتاه می آیند و حتی متوجه شدم یک روز بیرون استخر منتظرش بودن تا آن را بزنند و آینقدر حرفه ای است که در مقابل پدربا آن پسرحال می کند و پدر از همه جا بی خبر هم نمی داند که این شخص بچه باز است .

نکته مهم : قابل توجه پدران و پسران مخصوصا" در سنین پائین هواسشان جمع باشد چون افرادی هستند که به روش آموزش شنا به آنها نزدیک شده با دست زدن حتی لذت می برد .

روشی دیگر این می باشد که افراد در مدل شناگران حرفه ای که معمولا مایو های تنگ و ماهواره ای پوشیده و شما را تحت تاثیر مسائل جنسی قرار می دهد و با این روش شما ها جذب آنها می شوید .البته در این مورد افراد در سنین بالاتر بیشتر جذب می شوند . بچه بازان در کمینند مراقب خود باشید .



:: بازدید از این مطلب : 7300
|
امتیاز مطلب : 130
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : 9 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی
 

روش اول  ( از طریق سینما )

بچه بازی به روش سینما

بچه بازان در کنار سینماها در کمین مینشینند و بچه های تنها را به تور خود می اندازند و حتی بعضی از آنها پول شخص مورد نظر را برای جلب اعتماد بیشتر حساب می کنند .

بچه باز همیشه هنگام ورود به سینما تمام جوانب امنیتی را حساب می کند و تمام آنها با شیوه های مختلف قصد دارند شما را جذب خود کنند ، آنها بعد از ورود به سینما می بینند بچه های تنها کجا نشستند و در کنار آنها می نشینند و با جملاتی از قبیل عجب فیلمی هست و تخمه بفرما و ... قصد ارتباط با شما را دارند و بعد از اینکه جوابی نشنیدند دست خود را به طور اینکه اتفاقی به شما خورده بر روی پایتان می کشد . و اگر عکس العملی از شما دیده نشد دوباره این کار را تکرار می کند و با آلت شما بازی کرده در این موقع شما راست می کنید و فکر میکنید طرف مقابل قصد دارد به شما کون بدهد ، که کاملا" این چنین نیست و این یک روش دیگر بچه بازان حرفه ای است .

نکته مهم : در صورت این چنین برخوردهایی از بچه بازان سریعا " به مسوولین سینما اطلاع دهید و بدانید که این چنین موردهایی در سینما زیاد می باشند و با آن بچه باز برخورد جدی می کنند . و همیشه در کنار خانواده ها و کسانی که سن شان از شما کم هست بنشینید و این فرصت را از بچه بازان سینمایی بگیرید .



:: بازدید از این مطلب : 2085
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : 9 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی



:: بازدید از این مطلب : 551
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 20 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی
 


من شوق پروازم اگر بال و پرم باشی

یک سینه آوازم اگر شور و شرم باشی


 

تو روح شعری، دوست دارم از تو بنویسم

تا لابلای برگ های دفترم باشی


 

روز ازل گم کرده بودم نیمه ی خود را

شاید همان گم کرده – نیم دیگرم – باشی


 

تقویم عمرم صفحه صفحه سردی دی بود

با مهربانی آمدی شهریورم باشی


 

این روبه پایان را سرآغازی ست عشق تو

با من بمان، بگذار عشق آخرم باشی


 

همراهی ام کن تا مگر از خاک برخیزم

من شوق پروازم اگر بال و پرم باشی



:: بازدید از این مطلب : 986
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 18 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

نيم قرن زندگيش را

دلواپسي بودن ونبودنش را

 طغيان و مستيش را

 درتعليقي عاشقانه

خيام نامي معني كرد

پيغام را پيچيده در هديه اي زيبا

دلدار برايش آورد

هديه اي پرمعني

در گذرگاه تنگ از خواستن و نتوانستن

مضطرب از تكفيرها و تقبيح ها

زخمي از سيم خاردارهاي سنت ها وعصبيت ها

با كوله باري  از رندي و دلدادگي

چهره در نقاب آفتاب كشيده

انباني به دستش داد

كه اگر خودش را در آن ميگذاشت

فقط كفش هاي پاشنه بلندش بيرون ميماند

جغدي را ديد

كه سرك ميكشيد و ور ميزد

بي وقفه دور مي شد

نگران از هجوم باز ها...

اما....

اسارتي اين چنين...؟!؟

عاشق ترين معشوق را نسزد...!

شتابان هديه به دست رفت و

اما شرمنده ...

 به بي عرضگي خود خنديد



:: بازدید از این مطلب : 566
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 12 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

 
 

واسه تسکین دلم میگم میاد / ای دل شکسته غصه نخور زیاد زیاد .
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

قرارمون این نبود ، قرار بود برای برقراری یکدیگر بکوشیم ، نه برای بی قراری ، حالا که از من دوری بدجوری بی قرارتم .
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

 

تا تو هستی با من ، من شادمانم / بذار داد بزنم دوست دارم مهربانم .
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

 

سرنوشت هرچی دلش خواست نوشت / نوشت که بی تو جهنم با تو بهشت / نوشت که تو از پیشم بری مهربونم / تنها بمونم تو این دو روز بد و زشت .
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

 

بی تو بودن زنده موندن چه سود / چرا الکی گفتی : میام خیلی زود .
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

 

هر روز پسرکی فقیر برای سیر کردن قلبش سر کوچه ای به گدایی نگاهی می نشست و دختری نجیب برای رفع هفتاد بلا صدقه ای می انداخت در کاسه ی چشمانش !
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

 

گناه من نیست که بعد از تو ، او آمد ، تقصیر قوانین دستوری است !
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

 

یا تنهام نذار یا اشک چشمامو پاک نکن / من مهم نیستم برو پشت سرتو نگاه نکن .
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

 

عاشقتم تو این دو روز خوب و بد / با من بمون ، باهات بمونم تا ابد .
 
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه

اتاقو پر کرده صدای هق  هقم / الان پشیمونم که یه عاشقم / هر کی دلش شکسته می دونه / چقدر سخت می گذره این دقایقم



:: بازدید از این مطلب : 861
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 11 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش. یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ....
.......




:: بازدید از این مطلب : 587
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 11 فروردين 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد